سرویس دین و دعوت
انفاق در اسلام از جایگاه والایی برخوردار است به طوریکه بیش از 120 آیه از قرآن مجید به موضوع انفاق - در قالب زکات[1]، صدقه و انفاق- اشاره مینمایند. قرآن کریم در دهها مورد با تعابیر مختلف آن را همردیف نماز قرار داده است. خداوند(ج) در سورهی توبه در مورد وجوب أخذ انفاق از ثروتمندان فرموده است:
خُُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِم بِهَا[2]یعنی: (ای پیامبر) از اموالشان زکات بگیر تا بدین وسیله آنان را پاک و مزکّی گردانی.
در اوایل سورهی بقره هم در توصیف تقوا پیشگان فرموده است: الَّذِینَ یؤْمِنُونَ بِالْغَیبِ وَ یقِیمُونَ الصَّلَوةَ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ ینْفِقُونَ.[3] یعنی: کسانی که به غیب ایمان میآورند و نماز به پای میدارند و از آنچه روزیشان کردهایم انفاق میکنند.
و بالاخره در جای دیگری در همین سوره فرموده است:
وَ أقِیمُواْ الصَّلَوةَ وَ آتُواْ الزَّکَاةَ وَ ارْکَعُواْ مَعَ الرَّاکِعِینَ.[4] یعنی: و نماز را به پا دارید و زکات را بپردازید و با نماز گذاران نماز بخوانید.
در قرآن جهاد با مال بیش از جهاد با نفس مطرح گردیده است چون جهاد با مال، علاوه بر اینکه همراه جهاد نفس مطرح گردیده، در آیات فراوانی به تنهایی نیز، به آن اشاره شده است. از جمله:
وَمَا لَکُمْ أَلَّاتُنفِقُواْ فِی سَبِیلِ اللهِ وَ لِلهِ مِیراثُ السَّمَوَاتِ وَ الْأَرْضِ لَا یسْتَوِی مِنکُم مَّنْ أَنفَقَ مِن قَبْلِ الْفَتْحِ وَقَاتَلَأُوْلَئِکَ أَعْظَمُ دَرَجَةً مِّنَ الَّذِینَ أَنفَقُواْ مِن بَعْدُ وَ قَاتَلُواْ وَ کُلًّاوَعَدَ اللهُالْحُسْنَی وَاللهُ بِما تعمَلونَ خبیرٌ[5] یعنی: چرا در راه خدا نباید ببخشید و خرج کنید، و حال اینکه برجایماندهی آسمانها و زمین به خدا میرسد، کسانی از شما که پیش از فتح (مکّه) بخشیدهاند و جنگیدهاند، برابر و یکسان نیستند ، آنان درجه و مقامشان فراتر و برتر از درجه و مقام کسانی است که بعد از فتح بذل و بخشش نمودهاند و جنگیدهاند .اما بههر حال، خداوند به همه، وعدهی پاداش نیکو میدهد، و او آگاه از هر آن چیزی است که میکنید.
همچنانکه دیدیم در قرآن کریم و نیز در سنّت صحیح نبوی نماز و بخشش مال همواره در کنار هم ذکر شدهاند، چرا که ارتباط محکمی میان این دو وجود دارد و اسلام بدون آنها معنی پیدا نمیکند، چون نماز به عنوان ستون دین مطرح است که هر کس آن را به پا دارد، دین را به پا داشته است و هر کس آن را منهدم سازد، دین خود را منهدم ساخته است. انفاق به عنوان پلی به سوی اسلام مطرح است که هر کس از آن عبور کند نجات پیدا میکند و هر کس نسبت بدان بیتوجه باشد، هلاک میشود.
قرآن کریم بخشش مال را از اوصاف مؤمنان و نیکوکاران و تقوا پیشگان و منع آن را از اوصاف مشرکان و منافقان قرار داده است. انفاق در واقع محک ایمان و دلیل اخلاص و وجه تمایز بین اسلام و کفر، ایمان و نفاق و تقوی و فجور است.[6]
بدون پرداخت زکات، انسان در زمرهی مؤمنان رستگار قرار نمیگیرد، چرا که خداوند متعال یکی از اوصاف مؤمنان رستگار را پرداخت زکات معرفی کرده و فرموده است:
ذلِکَ الْکِتَابُ لَارَیبَ فِیهِ هُدًی لِّلْمُتَّقِینَ * الَّذِینَ یؤْمِنُونَ بِالْغَیبِ وَ یقِیمُونَ الصَّلَوةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ ینْفِقُونَ.[7] یعنی: این کتاب که هیچ تردیدی در آن نیست هدایت برای تقوا پیشهگان است. آن کسانیکه به غیب ایمان میآورند و نماز را بر پا میدارند و از آنچه که روزیشان کردهایم انفاق مینمایند.
همچنین بدون پرداخت انفاق، انسان در زمرهی نیکوکاران راه یافته قرار نمیگیرد، چون یکی از اوصاف آنان پرداخت انفاق است. خداوند متعال میفرماید:
هُدًی وَ رَحْمَةً لِّلْمُحْسِنینَ، الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلَوةَ وَ یؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ یوقِنُونَ.[8] یعنی: (آیات قرآن) هدایت و رحمت برای نیکوکاران است، کسانی که نماز را اقامه کرده و زکات را میپردازند و به آخرت یقین دارند.
قرآن کریم عدم پرداخت انفاق را یکی از اوصاف مشرکان و منافقان قرار داده و فرموده است:
وَیلٌ لِّلْمُشْرِکینَ، الَّذِینَ لَا یؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَ هُمْ بِالْآخِرَةٍ هُمْ کَافِرُونَ.[9] یعنی: وای به حال مشرکان، کسانی که زکات را نمیپردازند و به آخرت هم کفر ورزیدهاند.
انفاق باعث میشود که انسان مشمول رحمت واسعهای قرار گیرد که خداوند(ج) برای مؤمنان تقوا پیشه در نظر گرفته است:
وَ رَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیءٍ فَسَأَکْتُبُهَا لِلَّذِینَ یتَّقُونَ وَ یؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَ الَّذِینَ هُمْ بِآیاتِنَا یؤْمِنُونَ.[10] یعنی: و رحمت من همه چیز را در برگرفته است و آن را برای کسانی مقرر خواهم داشت که تقوا پیشه میکنند و زکات را میدهند و آنان که به آیات ما ایمان میآورند.
انفاق در اسلام بذل و بخششی نیست که ثروتمندان بهوسیلهی آن بر فقرا و ثروتمندان منّت نهند، بلکه یک فریضهی دینی است که انکار آن منجر به کفر و اهمال آن موجب فسق میشود. از این روی خداوند متعال کسانیکه انفاق را نمیدهند، با عذابی دردناک مورد تهدید قرار داده و فرموده است:
وَالَّذِینَ یکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لَا ینْفِقُونَهَا فِی سَبِیلِ اللهِ فَبَشِّّرْهُم بِعَذابٍ ألِیمٍ، یوْمَ یحْمَی عَلَیهَا فِی نَارِ جَهَنَّمَ فَتُکْوَی بِهَا جِبَاهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ هَذَا مَا کَنَزْتُمْ لِأَنفُسِکُمْ فَذُوقُواْ مَا کُنتُمْ تَکْنِزُونَ.[11] یعنی: و کسانی که طلا و نقره را اندوخته میکنند وآن را در راه خدا انفاق نمینمایند، آنان را به عذابی دردناک بشارت ده، روزی که این سکهها در آتش دوزخ تافته میشوند و با آنها پیشانیها، پهلوها و پشتهایشان داغ میگردد. (و بدیشان گفته میشود:) این همان چیزی است که برای خویشتن اندوخته میکردید، پس بچشید مزهی آنچه را که میاندوختید.
پیامبر(ص) در حدیثی که بخاری از ابوهریره(رض) روایت کرده است میفرماید:
«مَنْ آتاهُ اللهُ مالاً فَلَمْ یؤدِّ زکاتَهُ، مُثِّلَ لَهُ یومَ الْقِیامَةِ شَجاعاً أقْرَع، لَهُ زَبِیبَتانِ، یطَوِّقُه یوْمَ الْقِیامَةِ، ثُمَّ یأخُذُ بِلِهْذَمَتَیهِ ثُمَّ یقُولُ: أنَا مالُک، أنا کَنزُک» یعنی: «کسی که خداوند به او مالی بدهد و زکات آن را پرداخت نکند در روز قیامت مالش به صورت مار کچلی در میآید که دو نقطه سیاه بر روی دو چشم دارد و خود را به دور گردن او میپیچد. سپس بنا گوشهایش را میگیرد و میگوید: «من مال شما و گنجینهی شما هستم.» سپس پیامبر(ص) این آیه را تلاوت کرد که:[12]
وَ لَا یحْسَبَنَّ الَّذِینَ یبْخَلُونَ بِمَا ءَاتَاهُمُ اللهُ مِن فَضْلِهِ هُوَ خَیراً لَّهُم بَلْ هُوَ شَرٌ لَّهُمْ سَیطَوّقُونَ مَا بَخِلُواْ بِهِ یوْمَ الْقِیامَةِ[13] یعنی: آنان که بدانچه خدا از فضل و نعمت خود بدیشان عطا کرده است، بخل میورزند، گمان نکنند که این کار برای آنان خوب است، بلکه این کار برای آنان بد است (و به زیان آنان تمام می شود) در روز قیامت آنچه که بدان بخل ورزیدهاند، طوق گردن آنان میگردد.
نظر به اهمیت خاص بخشش مال نزد خداوند متعال، زکات (انفاق) یکی از پنج رکن اسلام است:
«بُنِی الاسلام علی خمسٍ: شهادة أن لا اله الاّ الله و أنَّ محمداً رسولُ الله و إقام الصلوة و ایتاء الزکوة و حج البیت و صوم رمضان»[14] یعنی: «.........»
نیز بهخاطر همین جایگاه والای انفاق در اسلام بود که وقتی عدهای در زمان خلافت ابوبکر صدّیق(رض) از پرداخت انفاق خودداری کردند، ایشان به شدّت با آنان برخورد کرد و در پاسخ به مخالفان جنگ با مانعین زکات، سخن جاودانی از خود بهجای گذاشت و فرمود:
«وَالله لَأُقاتِلُنََّّ مَنْ فَرَّقَ بَینَ الصَّلَوةِ وَ الزَّکاةِ فَإنَّ الزَّکاةِ حَقُّ الْمالِ، وَاللهِ لَوْمنَعَونی عقالاً کَانُوا یؤَدُّونَه الی ِرَسُولِ اللهِ لَقاتَلْتُهُمْ عَلی مَنْعِه»[15]یعنی: «به خدا قسم با کسی که نماز و زکات را از هم جدا سازد خواهم جنگید، چون زکات حق مال و ثروت است. به خدا قسم اگر ریسمانی را که به پیامبر(ص) میدادند از من منع کنند، به خاطر آن، با آنان میجنگم.»[16]
منابع
--------------------------------------------------------------------------------
[1]- واژهی زکات از کلمهی زَکَا الشَیءُ یزکُو، به معنی رشد و نمو کردن است، گفته میشود زَکَا الزَّرعُ وَ زَکَتِ التِّجارَةُ یعنی کشاورزی و تجارت و رشد و نمو کردند. همچنین واژهی زکات به معنی پاکیزگی به کار میرود؛ خداوند متعال میفرماید: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاهَا» (شمس/ 9) یعنی: «قطعاً آن کس که نفس را [از گناهان و بدیها] پاک کرد، رستگار شد.» اما در اصطلاح شرع، زکات عبارت است از مقدار مشخصی از بعضی اموال که واجب است هنگام تکمیل شروط آن – که ذکر خواهد شد - به گروههای مشخصی، داده شود. این مقدار مال به این دلیل زکات نامیده میشود که موجب رشد و نمو و برکت دارایی است و زکات گیرنده برای صاحب مال دعای برکت میکند؛ همچنین به مثابهی پاکیزگی باقی ماندهی مال، از شبهات است و موجب رهایی از حقوق متعلّق به مال، به ویژه حقوق فقرا و نیازمندان است. (الخن مصطفی و البغا مصطفی و الشربجی علی، فقه منهجی در مذهب امام شافعی جلد اول، مترجم: محمد عزیز حسامی و فرزاد پارسا، انتشارات کردستان، چاپ اول 1384، ص 297.)
[2]- توبه / 103
1- بقره/ 3
2- بقره / 43
[5] - حدید/ 10
[6]- دکتر یوسف قرضاوی، مشکلة الفقر و کیف عالجها الإسلام، چاپ نهم، بیروت، موسسه الرسالة، 1991 م، ص 70.
[7]- بقره / 3-2
[8]- لقمان / 4 – 3
[9]- فصلت / 7 – 6
[10]- اعراف / 156
[11]- توبه / 35 - 34
[12]- دکتر یوسف قرضاوی، فقه الزکاة، ج 1، چاپ بیستم، بیروت، الرسالة، 1991 م، ص 75.
[13]- آل عمران / 180
[14]- متفقٌ علیه
[15]- صحیح بخاری.
[16]- ابوالحسن ندوی، الأرکان الأربعة، چاپ سوم، کویت، دار القلم، 1974م، صص 155 - 154
نظرات